بدون عنوان
بدون عنوان
سلام عزیزم چند روز بیشتر به تولدت نمونده نمی دونم میتونم برات تولد بگیرم یا نه اخه موقع امتحانات بابا محسن،اخر هفته خوبی داشتیم یه شب رفتیم خونه خاله ارزو یه شب هن خونه خاله اذر.الان خاله افرین زنگ زد که بریم جام جم هورا پسزم کلی اونجا بازی میکنه .میبوسمت عشقم،الان که دام تایپ میکنم تازه از خواب بیدار شدی و حال نداری از جات بلند شی عشقم،
نویسنده :
مامان آزاده
17:53
عصر روز هیجدهم خرداد 93
عزیز دلم االان ساعت هشت دو ساعتی هست که از خواب بیدار شدی هندونه خوردی پی پی کردی الان هم خاله امنه داره بهت ماکارونی میده ،عزیز مامان امروز که میرفتم شرکت از خواب بیدار شدی کلی گریه کردی گلم ببخشید ببینم میتونم یه عکس ازت بگیرم بزارم اینجا
نویسنده :
مامان آزاده
20:02
شيرينكاري
پسر گلم چند روز ديگه دو سالت تموم ميشه هر روز شيرينتر از روز قبل ميشي وقتي به شيرين كاريهات نگاه ميكنم ذوق مي كنم تو شادي خونه مايي، من و بابا محسن عاشقتيم . چند شب پيش رفتيم پارك پليس راه برا اولين بار سوار چرخ فلك از اين دستي ها شدي اصلاً نترسيدي كلي هم ذوق كردي پسرم. يه كوچولو اخلاق بد هم پيدا كردي كه همه چيزو با گريه و جيغ كشيدن ميخواي حالا بهم قول دادي كه اين عادت بد رو ترك كني ، جون مامان وقتي با هات صحبت ميكنم برا تأييد سرتو تكون ميدي و برا قول دادن جديداً ياد گرفتي دست هم بدي. دورت بگردم پسرم پسر گل من بزرگ شده وقتي جيش داري بهم ميگي خيلي وقته كه ياد گرفتي ولي برا پي پي بايد پوشكت كنم دوست دارم ...
نویسنده :
مامان آزاده
13:16